سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درس زندگی - کانون دانش آموزی رشد کرج


لینک دونی


تعداد بازدید

v امروز : 138 بازدید

v کل بازدیدها : 40854 بازدید

جستجو در مطالب

مطالب قبلی

زمستان 1384
پاییز 1384

آهنگ وبلاگ

84/9/13 :: 1:54 عصر

بسمه تعالی

درس زندگی

تهیه شده توسط : انجمن قرآن و عترت کانون رشد سازمان دانش آموزی ناحیه 3 کرج

نوشتن در مورد شخصیت کم نظیر علم و ایمان و عرفان جهان اسلام حضرت علامه طباطبائی علمی به گستردگی اندیشه آن متفکر بزرگ و دیدید با وسعت عرفان آن عارف الهی و قلمی به توانایی قلم المیزان و .. نیاز دارد .

خانواده علامه طباطبایی از دیرباز پیوسته با علم و تقوی و یلت معروف بود یکی از شخصیت های علمی بزرگ این خانواده , مرحوم میرزا محمد تقی قاضی طباطبایی شاگرد برجسته مرحوم استاد کل آیت ا... وحید بهبهانی و آیت ا...بحر العلوم , که جد مرحوم علامه میباشد . در پنج سالگی مادر و در سن نه سالگی پدر را از دست داد و فقط او و برادر کوچکش سید محمد حسن باقی ماندند . در تعلیم خط به مقام استادی رسید , به اتفاق برادر برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدند . با برادر کوچکش در درس فقه و اصول و فلسفی و عرفانی و ریاضی تشریک مساعی داشتند . به مدت 11 سال در نجف اشرف از محضر اساتیدی چون مرحوم سید علی قاضی, آیت الله نائینی , سید ابولحسن اصفهانی و سید حسین بادکوبه ای و ریاضیات نزد سید ابولقاسم خوانساری ریاضیدان متبحر عصر خود و مرحوم آیت الله حجت ا... حجت کسب فیض نمود .

در قم 35 سال به تدریس و تالیف مشغول بود که تالیفات او بجز از تفسیر المیزان که ترجمه فارسی آن است , 40 اثر از او بیادگار مادنده است . علامه با شروع تفسیر قرآن در حقیقت منشا اخذ فرهنگ اسلامی را به متفکرین و حتی به حوزه شناساند و قرآن را از مهجوریت خارج کرد .

شهید مطهری فرمودند : قرآن در بین ما علما مهجورات است و توقع دارید نسل جدید به قرآن بچسبد .

حضرت آیت ا... جوادی آملی فرمودند : همانطور که قرآن مخزن علوم است تفسیر استاد علامه نیز مخزن همه آرا و افکار و علوی است که این حکیم الهی از او بهره مند شده وبه دیگران رسانده است و لذا عده زیادی از میوه های این شجره طوبی بهره می گیرند ولی باید این شاخه را تکان داد .

روش

علامه درباره نوشتن تفسیر المیزان در تلفیق آیات و روایات زحمت بسیاری کشید و از تدبر در آیات و لستمرار در آیه به آیات مربوط دیگر بدست می آید . خود علامه فرمودند قرآن با قرآن تفسیر میشود نه با رای تفسیر کننده و من این روش را از استادمان علی آقای قاضی فرا گرفتم .

مرحوم علامه فرمودند : حقیقت عرفان از علی بن ابیطالب ( علیه السلام ) ماثور و طریقه ما همان طریقه آخوند ملا حسینقلی همدانی است که استاد مرحوم ملا حسینقلی مرحوم آقا سید علی شوشتری بوده است .

اکثر افرادی که توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است در یکی از این دو حال بوده است اول در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به اینکه قاری قرآن خداست , دوم از راه توسل به حضرت ابا عبدا... الحسین ( علیه السلام ) زیرا آن حضرت برای رفع حاجات و موانع طریق نسبت با سالکین راه خدا عنایتی عظیم دارد . به گفته مرحوم علامه حاج سید میرزا علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی اعجوبه ای دهر بود و از کلمات دلنشین مرحوم قاضی این بود که آگر انسان نصف عمر خود را برای پیدا کردن انسان کامل صرف کند جا دارد .

حضرت علامه فرمودند یک روز مرحوم قاضی در نجف اشرف در مدرسه ای به من رسید , دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند " ای فرزند دنیا , میخواهی نماز شب بخوان و آخرت می خواهی نماز شب بخوان " فرمودند 5 سال تمام روز و شب در محضر مرحوم قاضی بسر میبردم و آنی از کسب فیض ایشان دریغ نمی کردم و وقتی به ایران برگشتم روابط تا وقت رحلت استاد پیوسته برقرار بود . درباره مکاشفاتشان حکایت بسیار نقل شده است . مرحوم قاضی دلهای شاگردان خود را با دستوراتی که مطابق موازین شرع بود آماده پذیرش الهامات عالم غیب میکرد . مرحوم علامه فرمودند : روزی در حال خلسه به خدمت حضرت علی بن جعفر رضوان ا... علیه رسیدیم آنحضرت بمن فرمودند قضیه وحدت جز اصول مسلمه و اولیه ما اهل بیت (ع) است .

در اولین روزهای ورود به نجف اشرف رو کردم به قبله بارگاه امیر المومنین ( علیه السلام ) عرض کردم یا علی من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده ام ولی نمی دانم چه روش درس خواندنی را پیش بگیرم . از شما میخواهم آنچه صلاح من است مرا راهنمایی کنید . در همان روز ناگاه درب خانه را زدند درب را باز کردم دیدم یکی ازعلمای بزرگ که چهره بسیار جذاب و نورانی داشت داخل منزل شد و سلام کرد و با من انس

گرفت و چنین فرمود ( کسی که به قصد تحصیل به نجف می آید خوب است علاوه بر تحصیل از فکر تهذیب خود غافل نماند ) این را فرمود و حرکت کرد . برنامه آینده خود را شناختم این دانشمند بزرگ حاج میرزا علی آقا قاضی ( رضوان ا... علیه بودند ) . ایشان برای تفقد از حال ما به منزل ما میآمد در حالی که همسرم حامله بود موقع خداحافظی به همسرم گفت یان بار فرزندتان می ماند و او پسر است و آسیبی به او نمیرسد و نام او عبدالباقی است که طبق فرمایش مرحوم قاضی خداوند به ما پسری عطا کرد و به او آسیبی نرسید و نام او را عبدالباقی گذاردیم .

از مرحوم علامه سوال شد چرا در مرگ همسرتان بسیار متاثر شدید , فرمودند مرگ حق است ما هم باید بمیریم گریه م برای صفاو محبتهای خانم است . ما زندگی پر فراز و نشیبی داشتیم من از چگونگی اداره زندگی بی اطلاع بودم اداره زندگی بعهده خانم بود در طول مدت زندگی ما هیچگاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دل بگویم کاش این کار را نمیکرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود . در تمام دوران زندگی هیچگاه به م نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی ؟ یا چرا ترک کردی .

من کارم در منزل بود و مشغول نوشتن یا مطالعه بودم , خسته میشدم و احتیاج به تجدید نیرو داشتم , خانم به این موضوع توجه داشتند . سماور همیشه روشن و چای ما درست درحالی که به کار منزل اشتغال داشت هر ساعت یک فنجان چای میریخت میآورد و من این همه محبت و صفا را چگونه فراموش کنم . ما در معیت ایشان برای تحصیل به نجف اشرف مراجعت کردیم روز عاشورا ایشان در منزل مشغول خواندن زیارت عاشورا بودند میگوید دلم ناگهان شکست و با خود گفتم ده سال در کنار مرقد حرم مطهر حضرت ابا عبداله الحسین ( علیه السلام ) در روز عاشورا بودیم و امروز از این فیض محرومیم یکمرتبه دیدم در حرم مطهر حضرت ابا عبداله ( علیه السلام ) در زاویه حرم بین بالا سر و روبه رو ایستادم و رو به قبر مطهر مشغول زیارت هستم , بعد از چند دقیقه که به خود آمدم دیدم در خانه خود نشسته ام و مشغول خواندن بقیه زیارت شدم .

راه رسیدن به مدارج معنوی مراقبه است یعنی کشیک نفس کشیدن یعنی حرم دل را پاسبانی کردن یعنی سر را از تصرفات شیطانی حفظ داشتن . این تخم سعادت رار باید در دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی این نهای سعادت را پروراند .

با ورود انسان در گلستان ولایت الهی با قرب او به مقام قدس کبریایی خدایی ما برایش دری به ملکوت آسمانها و زمین باز میشود که آیات الهی و انوار جبروتی که بر دیگران مخفی است از آن در مشاهده می کند .

پروفسور هانری کربن که خدمت حضرت علامه رسیده و از محضر این عزیز استفاده های فراوانی برده بود میگفت که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است شیعه است .

پروفسور هانری کربن در مناجات های خود صحیفه سجادیه را می خواند و گریه میکرد . حضرت علامه می فرمودند پیوسته حس میکردم که دست نا پیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده و به سوی مقصد هدایت میکند .

هرگز نسبت به تعلیم و تفکر احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نمودم بساط معاشرت غیر اهل علم را بکلی برچیدم و در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل قناعت می نمودم و باقی را به مطالعه می پرداختم .

فرزند ایشان نجمه السادات طباطبایی همسر شهید بزرگوار قدوسی فرمودند ایشان اخلاق و رفتار محمدی داشتند . هرگز عصبانی نمی شدند , هیچگاه صدای بلند ایشان را در حرف زدن نشنیدم , در عین این ملایمت در خوی بسیار قاطع و استوارر بودند و در امر نماز بسیار مقید بودند که اول وقت بخوانند .

در ماه رمضان تمامی شب ها تا به سحر بیدادار می نشستند , بسیار دقیق و منظم بودند ,برای همه اوقات روزشان برنامه ریزی می کردند , علاقه زیادی به تلاوت قرآ« داشتند و سعی می کردند با صدای بلند بخوانند , با وجود مشغله های زیاد دست رد به سینه کسی نمیزدند , عاطفه ای بسیار و بسیار رقت قلب داشتند , علاقه بسیاری به شاگردانشان داشتند , بسیار کم حرف بودند و پرحرفی را باعث کمی حافظه می دانستند .

نجمه السادات طباطبایی می گوید در تهران جلسات اسلام شناسی داشتند , همیشه با اتوبوس میرفتند , می گفتند شخصیت را خدا میدهد . چیزهای دنیوی هرگز به انسان شخصیت نمی دهد . از ناراحتی دیگران سخت متاثر میشد , میگفتند بنده خدا نباید کینه توز باشد , حتی در ناراحتی ها صورت ایشان خندان بود پدرم همیشه از گذشت و تحمل مادرم تمجید میکرد 8 بچه اش را پس از تولد از دست داده و دم نزده در خانه مایل نبودند کار شخصیتشان را کس دیگری انجام دهد , ایشان فرمودند اگر زن اهمیت نداشت , خدا نسل دوازده امام را از نسل حضرت زرا ( سلام ا...علیها ) قرار نمی داد .

اگر زن خوب باشد می تواند عالم را گلستان کند و اگر بد باشد عالم را جهنم می کند . پدرم برای آیت ا... قدوسی احترام خاصی قائل بودند و همیشه میگفت خدا به این مرد ( آقای قدوسی ) عقل ودرایت عجیبی داده است . بدین سبب بسیاری از کارهای مهم خود را به ایشان می سپردند . مرحوم علامه با حضرت امام خمینی ( ره ) از قدیم روابط دوستانه داشت و برای ایشان احترام خاصی قائل بودند .

شاه تصمیم گرفته بود به ایشان دکترای فلسفه بدهد ایشان ناراحت شدند و اعلام کردند که به هیچ وجه تن به قبول چنین چیزی نخواهند داد . ایشان فرمودند رمز ترقی و اعتلای هر کس به استعداد و پشتکار بستگی دارد. از شاگردان ایشان آیت ا.. جوادی آملی , شهید مطهری , شهید بهشتی , شهید امام موسی صدر , آیت ا...مکارم شیرازی , شهید مفتح, آیت ا...موسوی اردبیلی , آیت ا... حسن زاده آملی و تعدادی دیگر .

آقای موسوی همدانی فرمودند مرحوم علامه وقتی در تفسیر به آیات حمت یا غصب و توبه برمی خورند سخت منقلب میشد و اشکش جاری میشد

آقای جوادی آملی می فرمودند در یک بحث 8 ساعته با یکی از صاحبنظران مارکسیست او را موحد کرده بود و همچنینی فرمودند مرحوم علامه , حرف توهین آمیز هر کافری را میشنید , نمیرنجید و پرخاش نمی کرد .

آیت ا...ابراهیم امینی فرمودند : ایشان به یک کرحله تجرد عقلی رسیده بود که انسانهای معمولی به این حالت نمی توانند برسند .

طی درخواست دبیر کل سازمان ملل از نر حوم آیت ا... برجردی برای نوشتن رساله ای پیرامون مواد الکلی ایشان فرمودند این کار را به جناب سید محمد حسین طباطبایی که از علمای اسلامند و تفسیر ارزنده ای دارند واگذار کنید که ایشان نظریه اسلام را به نحو احسن تشریح خواهند کرد .

علامه تهرانی درباره ایشان فرمودند : ایشان چنان مستغرق انوار الهیه و مشاهدات غیبیه بودند که مجال تنازل نمی کردند .

آقای سبحانی فرمودند : استاد , انجمنی متشکل از فضلای حوزه بوجود آورد و از ایشان نویسندگی و تنظیم مقالات در موضوعات مختلف را درخواست نمود , اعضای این انجمن 1- شهید مطهری 2- شهید امام موسی صدر 3- شهید قدوسی 4- ابراهیم امینی 5- علامه تهرانی - مهدی حائری بودند .

آقای مصباح یزدی فرمودند : آدم یک احساس عظمت و ابهتی در این مرد میکرد که قابل توصیف نیست .

آقای حسن زاده آملی :مرحوم علامه فرمودند " آقا , من هروز مراقبتم قوی تر است شب مشاهدات من مکاشفات من زلال ت و صاف تر است "

علامه تهرانی : این مرد ( علامه طباطبایی ) جهانی از عظمت بود عینا مانند یک بچه طلبه در کنار صحن مدرسه روی زمین می نشست از قریب 40 سال پیش تا به حال دیده نشده که ایشان در مجلس به متکا و بالش تکیه بزنند .

آقای ابراهیم امینی : در ساعات عمر مرحوم علامه میخواستم دستوری و سخنی از او بشنوم عرض کردم برای توجه و حضور قلب در نماز چه راهی را توصیه می فرمایید , به سوی من متوجه شد و اب هایش با آهنگی بسیار ضعیف حرکت کرد که به سختی شنیده میشد فرمود : توجه, مراقبه - توجه , مراقبه و این جمله را متجاوز از 10 بار تکرار کرد .

شهید مطهری : من فیلسوف و عارف بسیار دیده ام ولی علامه طباطبایی عاشق و دلباخته اهل بیت ( علیه السلام ) بود , در ماه رمضان روزه خود را بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه ( سلام ا... علیها ) افطار میکرد .

آقای جوادی آملی : حضرت علامه فرمودند تا آنجا که خودم را شناختم دعای شخصی در حق خودم نکرده ام .

آیت ا.. ابراهیم امینی : در تمام عمرش این زیبایی حالت حجب و شرم و حیا در ایشان ( مرحوم علامه) محسوس بود و گاهی علامه به عنوان استاد مخاطب قرار میگرفت فرمود این تعبیر را دوست ندارم ما اینجا گرد آمدیم تا به تعاون , همفکری حقایق و معارف اسلامی را دریابیم .

دکتر احمدی : مرحوم علامه نسبت به اهل بیت به خصوص نسبت به آقا امیر المومنین (علیه السلام ) تا سر حد عشق دلبستگی داشتند , دستهای مرتعش روی آستانه درب حضتامام رضا ( علیه السلام ) میگذاشتند و با بدن لرزان از جان و در آستانه دل را می بوسیدند آنچنانکه گویی تمام وجودش دارد به حضرت امام رضا ( علیه السلام ) عرض ادب میکند .

آقای جوادی آملی : حضرت علامه فرمودند حدیث را بعنوان علم و خزانه علم باید در حوزه مطرح کرد و درس گفت و روی آن بحث کرد .

آقای حسن زاده : حضرت علامه به سوره والعصر عنایت خاصی داشت میفرمودند خداوند متعال جمیع معارف قرآنی و حقایق الهیه و انسانی را در این سوره کوچک بیان فرموده است . آقای موسوی همدانی : یک وقت من قرآ دستم بود میخواستم کتاب دیگری باز کنم . برای اینکه صفحه قرآن به هم نخورد او را به پشت و رو گذاشتم روی زمین , ایشان ( مرحوم ) علامه فورا قرآن را برداشتند و بوسیدند و بمن گفتند دیگر از این کارها نکنید .

آیت ا..مصباح یزدی : در سی سال که افتخار ددرک محضر ایشان را داشتم هرگز کلمه " من" از ایشان شنیده نشنیدم در عوض عبارات " نمیدانم " را بارها شنیده ام که افراد کم مایه از گفتن آن عار دارند ولی این دریای پرتلاطم علم و حکمت از فرط تواضع و فروتنی به آسانی میگفت .

مرحوم علامه محمد تقی جعفری : خدمت مرحوم علامه رسیدم در اطاق فرش نبود میخواستند بروند قالیچه ای بیاورند من عبای خود را روی زمین انداختم و گفتم بفرمایید آن انسان وارسته با یک قیافه ملکوتی که هرگز از یاد نمی برم فرمود : در این موقع عمرم درس آموزنده ای به من تعلیم دادی عرض کردم جمله هشدار دهنده جنابعالی بسیار بسیار آموزنده تر بود سپس به گفتگو پرداختیم که هرگز عظمت آن لحظات را فراموش نمی کنم .


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

لوگوى وبلاگ

درس زندگی - کانون دانش آموزی رشد کرج

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by majidzavari